من وتو.....

من و تو

دو خط موازی بودیم که

با احساسمان ، در بی نهایت ، به هم رسیدیم

دانشمندان نمی فهمند

احساس و خط موازی و بی نهایت را ،

ما با احساسمان دنیا را جلو می بریم

و سالهاست که دانشمندان

با مغز هایشان ریده اند ...




[ بازدید : 158 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 3 تير 1393 ] [ 19:52 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

این روزها.......

ایـن روزهــا....
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...




[ بازدید : 140 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 3 تير 1393 ] [ 19:51 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

جمله ها و پیامک های ناب برای ابراز علاقه و دوست داشتن

ورود به آرشیو پیامک دوستت دارم

خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که،
دوستت دارم…!
.
.
.
تا دیروز …
هرچه می نوشتم عاشقانه بود !
از امروز …
هرچه بنویسم صادقانه است !
عاشقانه دوستت دارم …
.
.
.
چیزی در کلامم نیست
جز دوستت دارم هایی
که واژه نیستند
مثل دم در پی بازدم
حیاتم را رقم می زنند…
.
.
.
تلخترین حرف : دوستت دارم اما …
شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم
به همین راحتی جابه جایی کلمات زندگی را دگرگون میکند !
.
.
.
دوست داشتن ات ، هــوس نیست . . . کـه بــاشـد و نبــاشـد !
نفــس اسـت . . .
تا بــاشم . . .
تا باشی . . .




[ بازدید : 137 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ سه شنبه 3 تير 1393 ] [ 19:48 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

همسفر

در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند.
خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد.


[ بازدید : 128 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
ادامه مطلب
[ سه شنبه 3 تير 1393 ] [ 19:48 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

متن اهنگ مرتضی پاشایی

یکی هست، تو قلبم، که هرشب واسه اون مینویسمو اون خوابه نمیخوام، بدونه،واسه اونه که قلبه من اینهمه بیتابه یه کاغذ،یه خودکار، دوباره شده همدمه این دله دیوونه یه نامه،که خیسه، پر از اشکه و کسی بازم اونو نمیخونه یه روز همینجا، توی اتاقم، یدفعه گفت داره میره چیزی نگفتم، آخه نخواستم،دلشو غصه بگیره گریه میکردم، درو که میبست، میدونستم که میمیرم اون عزیزم بود،نمیتونستم، جلوی راشو بگیرم میترسم، یه روزی، برسه، که اونو نبینم،بمیرم تنها خدابا، کمک کن ،نمیخوام بدونه، دارم جون میکنم اینجا سکوته ، اتاقو،داره میشکنه تیک تاکه ساعته رو دیوار دوباره،نمیخواد،بشه باوره من که دیگه نمیاد انگار یه روز همینجا، توی اتاقم، یدفعه گفت داره میره چیزی نگفتم، آخه نخواستم، دلشو غصه بگیره گریه میکردم،درو که میبست،میدونستم که میمیرم اون عزیزم بود، نمیتونستم، جلوی راشو بگیرم یکی هست تو قلبم ،که هرشب واسه اون مینویسمو اون خواب نم�...
دریافت کد درادامه مطلب



[ بازدید : 156 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
ادامه مطلب
[ سه شنبه 20 خرداد 1393 ] [ 23:37 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

فقط برای کسی که قرار بود یه روزی کنارم باشه

خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم


بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود


خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم


تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم

نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق


فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق





[ بازدید : 349 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ شنبه 17 خرداد 1393 ] [ 18:31 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

ناباب


درد می کشم ، درد !

هم تلخ است هم ارزان

هم گیراییش بالاست !

هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد

ناباب نبود ،

اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که

ماندنی نیست ، همین . . .





[ بازدید : 236 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
ادامه مطلب
[ شنبه 17 خرداد 1393 ] [ 18:30 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

سالها...

پنهانت کرده بودم

در سبزینه آن گیاهی که در

کالی احساسم روئیده بود

احساسم را کشتم

در هیاهوی نوبری بلوغ

و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم

خواستنم ریشه در ابدیت داشت

سالها...

من ندانستم تو

عشق از " گلشن امروز " میخواهی

و بودن از " خوشه الان " میچینی...


رویای یخی...

پر میکرد یادت، همه حجم خالی فضایم را

و خواستنت شیطنت میکرد، در مسیر نبض رگهایم

بوته نورس احساسم، ریشه دوانده بود در تری اشکهایم

همه روزه، میشنیدم صدای عشق را

حتی در قیژ قیژ، لولای در قدیمی

همه شب;

پشت پرده، سایه ای از جنس تو اردو زده بود

رویای هم آغوشیت نخ بادبادکی بود

که مرا بالا میکشاند تا دب اکبر

و در مجادله ناکوک دل و عشق،

کوچکتر از باخته شده بود "عقلم"

تو میدانستی;

رویای شیرینم، یخیست

"هایش" کردی

چه ساده تبخیر شد از گرمی نفسهایت...

نمی دانم چرا این روز ها اینقدر دلتنگ دیروزی هستم که تو کنارم بودی ...

می خندم به گذشته ای که فکر میکردم ... نباشی دیگران مثل تو میتوانند دوستم داشته باشند ...

ان روزها انقدر سرم شلوغ بود که در میان ان همه شلوغی عشق و احساست را نادیده گرفتم

و به هوای عشق دیگری تو را تنها گذاشتم ...

شاید انقدر مهربان بودی که ارزش همه ی خوبی هایت را حال که نیستی میدانم ... !!!

این روزها بد جور دلتنگ با تو بودن هستم حال که قصه ی من و تو با هزار سوال بی جواب تمام شده !!!

حالا می فهمم که اگر نباشی هیچ کس تکرار دوباره ی تو برایم نخواهد بود ...

ولی ... افسوس که دیگر نیستی !!!


1376831623_29200075647911387178.jpg




[ بازدید : 251 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
ادامه مطلب
[ شنبه 17 خرداد 1393 ] [ 18:28 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دیدمش ... تنم لرزید دلم خواست محو تماشایش باشم ؛

دلم خواست تا آخر عمر به او خیره باشم دلم خواست ...

اما این شرم نگذاشت ؛ چون بنفشه ای سر به زیر افکندم ؛

به زمین خیره شدم و او به آرامی از کنارم گذر کرد ؛

با خطی از عطر دورم حصار کشید این دلخواه ترین اسارتی است ؛

که عادلانه ترین حکمش حبس ابد من است

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین

یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری

که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه

سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم

که باشی انگشت کوچیک یه عشق

خودم نمیشی....

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

من که تصویری ندارم در نگاه هیچکس / خوب شد هرگز نبودم تکیه گاه هیچکس /

کاش فنجانی نسازد کوزه گر از خاک من / تا نیفتد در دلم فال سیاه هیچکس / بهترین

تقدیر گلها چیدن و پژمردن است / سعی کن هرگز نباشی دلبخواه هیچکس ...

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

گفتم : تو شیرین منی ! گفتی :‌ تو فرهادی مگر ؟

گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی

مگر ؟ گفتم ندادی دل به من .

گفتی تو جان دادی مگر ؟‌ گفتم ز کویت میروم .

گفتی : توآزادی مگر ؟‌

گفتم فراموشم مکن .

گفتی : تو در یادی مگر ؟

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

یه نگاه به کفش های قشنگت کن دو عاشق ؛

دو یار که بدون هم جایی نمیرن با هم خاکی

میشن با هم میرن زیر بارون ؛

اگه یکی فدا شد دیگری هم فدا میشه ؛

کاش آدمها از کفشاشون یاد میگرفتند رسم وفاداری و عشق رو

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دختری به کوروش کبیر گفت :‌

من عاشق تو هستم ! کوروش گفت من لایق شما نیستم

لیاقت شما برادرم هست که از من زیباتر هست

و اکنون در پشت سر شما ایستاده است

دخترک به پشت سرش نگاه کرد اما کسی نبود ؛

کوروش کبیر به او گفت اگر عاشق بودی

پشت سرت را نگاه نمیکردی
براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟


رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی


حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی


چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

.

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

خداحافظ گل لادن، تموم عاشقا باختن.


ببین هم گریه هام از عشق، چه زندونی برام ساختن.


خداحافظ گل پونه، گل تنهای بی خونه.


لالایی ها دیگه خوابی، به چشمونم نمی شونه.


یکی با چشمای نازش، دل کوچیکمو لرزوند.


یکی با دست ناپاکش، گلای باغچمو سوزوند.


تو این شب های تو در تو، خداحافظ گل شب بو.


هنوز آوار تنهایی، داره می باره از هر سو.


خداحافظ گل مریم، گل مظلوم پر دردم.


نشد با این تن زخمی، به آغوش تو برگردم.


نشد تا بغض چشماتو، به خواب قصه بسپارم،


از این فصل سکوت و شب، غم بارونو بردارم.


نمی دونی چه دلتنگم، از این خواب زمستونی،


تو که بیدار بیداری، بگو از شب چی می دونی ؟


تو این رویای سر در گم، خداحافظ گل گندم.


تو هم بازیچه ای بودی، تو دست سرد این مردم.


خداحافظ گل پونه، که بارونی نمی تونه

طلسم بغضو برداره، از این پاییز دیوونه

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد
من بودم و غروبی سرخ که نشان از تاریکی تلخی داشت

به ذهنم فشار آوردم تا تو را به خاطر آورم

ولی هر چه سعی کردم به ذهنم هم نیومدی

همان لحظه که خورشید خانم داشت می رفت

به خاطرم اومد که تو تمام هستی من بودی

ولی نمیدانستم که به زیبا یهای دنیا نباید دل بست

به تویی که زیبایی محض بودی

آنروز غروب عشق من بود

من فهمیدم که وعده هایت وفایی ندارد

شکوه هایی که از تو داشتم به فراموشی سپردم

و گفتم که باید او را زخاطر برد

خورشید رفت و شب امد

ولی من هنوز روز را ندیده ام

اگر هر غروب طلوعی دارد

ولی این غروب طلوعی ندارد

حالا دیگر من مانده ام و یک دنیا تاریکی

غروب عشق اگر غمگین بود

ولی برایم دوست داشتنی بود
زیــر بــارون، جـای خـالی بـوسۀ گرمت رُ با تـموم وجـود، حـس کردم …

زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم …

زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد، نفـرین کـردم …

زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی، یـادی کـردم …

زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم و ۱۸ سـال زندگی رُ بـاور کـردم …

زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم …

زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم …

زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم …
تو که میدانستی با چه اشتیاقی
خودم را قسمت میکنم

پس چرا …
زودتر از تکه تکه شدنم…
جوابم نکردی…
برای خداحافظی
خیلی دیر بود… خیلی دیر !
به تو که فکر می کنم

بی اختیار

به حماقت خود لبخند می زنم

سیاه لشکری بودم

در عشق تو

و فکر می کردم بازیگر نقش اولم …



[ بازدید : 152 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ شنبه 17 خرداد 1393 ] [ 18:27 ] [ ♥♣ƓƠMƝƛM ƁƠƳ♣♥ ] [ ]