سیــگار روشن می کنمـ
به افکارم پـکـ می زنمـ
مغزمـ دود می کـند
خاکسـتر حرف هایمـ را می تـکانمـ
تنـاقض مـی وزد
و همـه خاکستر ها را با خـود می بـرد
و مـن سیگار دیگری روشن می کنـمـ
با آتش انـزجار نادانی خودمـ!
سیــگار روشن می کنمـ
به افکارم پـکـ می زنمـ
مغزمـ دود می کـند
خاکسـتر حرف هایمـ را می تـکانمـ
تنـاقض مـی وزد
و همـه خاکستر ها را با خـود می بـرد
و مـن سیگار دیگری روشن می کنـمـ
با آتش انـزجار نادانی خودمـ!
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!".
زل مـے زنم…
انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم:
کـﮧ تو رآ نمـے شنوم .. /
دنـیا قـانون عـجیبی دارد، هـفت مـیلیارد آدم،
و فـقط بـا یـکی از آنـها احـساس تـنهایی نـمیکنی...
و خـدا نـکند کـه آن یـک نـفر تـنهایت بـگذارد...
آن وقـت حـتی بـا خـودت هـم غـریبه مـیشوی...!
فـرقی نـمیکند کـه گـودال آب کـوچکی بـاشی،
يـا دريـای بيـــکران، زلال کـه بـاشی...
آسمــــان در تــــوست...!
گـاهي اوقـات چـيزي نـميگويند...
چـون بـه نـظرشان لازم نـيست كـه چـيزي گـفته شـود...
بـا نـگاهشان حـرف مـيزنند،
بـه انـدازه يـك دنـيا حـرف مـيزنند...
هـرگز نـبايد از چـشمان هـیچ زنـی سـاده گـذشت...
بـهتر اسـت نـتوانند شـما را درک کـنند و بـمیرید...!
تـا ایـنکه...
زنـدگی تـان را بـه تـوضیح دادن بـگذرانید...
هـیـچ وقـت بـرام مـهم نـبوده کـه بـقیه دربـارم چـی فـکر مـیکنن؛
راسـتش، ﺑـﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗـﺎﺕ ﺣـﻖ ﺑـﺎ ﻣﻨـﻪ،
فـقط … ﺣـﻮﺻﻠﻪ ﺍﺛـﺒﺎﺗﺸﻮ ﻧــﺪﺍﺭﻡ…!
وقتـی انسـان هـا از تنهایـی مـی نالـند،
مـنظورشـان ایـن نـیسـت کـه اطـرافشـان خـلوت اســت،
تـنهایـی ایـن اسـت کـه هـیچکـس نـمیفهـمد چـه مـیگوینـد...
گـاهی بـاید حـضورت را کـمرنگ کـنی تـا درگـیر روزمـرگی نـشوی...
گـاهی بـاید مـدتی نـباشی تـا بـا یـک اتـفاق خـوب بـرگردی...
ایـن نـبودن هـاست کـه بـاعث مـیشود دوسـتان واقـعی ات را بـشناسی...
نـبودن هـمیشه هـم بـد نـیست...
عشقیعنی مستی ودیوانگی.
عشق یعنی با جهان بیگانگی....
عشقیعنی شب نخفتن تاسحر.
عشق یعنی سجده با چشمان تر.
عشقیعنی اشک حسرت ریختن.
عشقیعنی درجهان رسوا شدن.
عشق یعنی یک تیمم.یک نماز.
عشقیعنی عالمی راز ونیاز...
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد، دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد
همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد، چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد
همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،احساسی بود که مرا درک میکرد.
حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ، نه صداییست که مرا آرام کند و نه طبیبیست که مرا درمان کند
ﻟﻌﻨـــــــــــــــــﺘﯽ !!
ﺑﺒﺨــــــــــــــــــــــــﺶ ...
ﮐﻪ ﻧﻤـــــــــــــــــــــــﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ..
ﺟـــــــــــــــــﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨــــــــــــــﻢ ..!!
ﺍﯾــﻦ ﻫـــــــــــــــﻤﻪ ﻧﺎﻣـــــــــﺮﺩﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ !!!....
چرا.چرازندگی رو سخت میکنی....
دلتنگ کسی شدی ...زنگ بزن
میخوای کسی رو ببینی ...دعوتش کن
میخوای بقیه درکت کنن ...توضیح بده
سوالی داری ...بپرس
چیزی میخوای ...برودنبال
ازچیزی خوشت میاد ...حفظش کن
ازچیزی خوشت نمیاد ...ترکش کن
عاشق کسی هستی ...بهش بگو
مافقط یک بار زندگی میکنیم...
سخت نگیرساده باش...
هر کـسی رو می تـونستـم دوست داشتـه بـاشم
اگـر
دوست داشتـن را از تـو شروع نـمی کردم...